FVG چیست؟ به زبان ساده
آموزش کامل Fair Value Gap (FVG) و نحوه تشخیص FVGهای قابل ترید
بازارهای مالی پر از نشانههایی هستند که اگر معاملهگر بتواند آنها را بهدرستی درک کند، یک قدم جلوتر از اکثر فعالان بازار حرکت خواهد کرد. یکی از این مفاهیم مهم که در سالهای اخیر بهخصوص در سبک اسمارتمانی و ICT بسیار مورد توجه قرار گرفته، مفهوم Fair Value Gap یا همان FVG است. بسیاری از معاملهگران این نواحی را روی چارت میبینند، اما نمیدانند کدام FVG واقعاً ارزش توجه و ترید دارد و کدامیک صرفاً یک تلهی قیمتی است.
Fair Value Gap چیست و چرا شکل میگیرد؟
Fair Value Gap مخفف Fair Value Gap به معنی «شکاف ارزش منصفانه» است. این مفهوم در اصل به ناحیهای از چارت اشاره دارد که در آن بین خریداران و فروشندگان عدم تعادل شدیدی به وجود آمده است. این عدم تعادل باعث میشود قیمت با سرعت زیاد در یک جهت حرکت کند، بدون اینکه سفارشهای طرف مقابل بهطور کامل پر شوند.
در ساختار کندلی، FVG معمولاً زمانی شکل میگیرد که یک کندل قوی، فضای بین لو و های دو کندل مجاور خود را بهطور کامل با بدنهاش پوشش دهد. در چنین شرایطی، بخشی از سفارشها در آن محدوده بدون پاسخ میمانند و همین موضوع، آن ناحیه را به یک نقطهی بالقوه برای واکنشهای بعدی بازار تبدیل میکند.
مفهوم عدم تعادل در بازار به زبان ساده
وقتی قیمت در بازار با شتاب زیادی حرکت میکند، معمولاً دلایل مهمی پشت آن وجود دارد. این دلایل میتوانند انتشار اخبار مهم اقتصادی، فعال شدن حجم زیادی از استاپها یا ورود پول سنگین توسط اسمارتمانی باشند. در هر صورت، نتیجه یکی است: قیمت بدون مکث حرکت میکند و فرصت پر شدن سفارشهای زیادی را از بازار میگیرد.
این همان جایی است که عدم تعادل شکل میگیرد. بازار در چنین شرایطی رفتاری ناعادلانه دارد و معمولاً تمایل دارد در آینده به آن ناحیه بازگردد تا سفارشهای باقیمانده را جمعآوری کند. به همین دلیل است که FVGها اغلب بهعنوان نواحی واکنش قیمتی شناخته میشوند.
چرا همه FVGها ارزش ترید ندارند؟
یکی از اشتباهات رایج معاملهگران تازهکار این است که تصور میکنند هر Fair Value Gap که روی چارت دیده میشود، الزاماً یک موقعیت معاملاتی خوب است. در حالی که واقعیت این است که چارت در تمام تایمفریمها پر از FVG است و اگر بخواهیم به همهی آنها توجه کنیم، نهتنها کمکی به ما نمیکند بلکه باعث سردرگمی و تصمیمگیریهای اشتباه میشود.
نکتهی کلیدی اینجاست که FVG بهتنهایی یک استراتژی معاملاتی کامل نیست، بلکه یک نشانه از قدرت حرکت قیمت است که باید در کنار سایر عوامل تحلیل تکنیکال بررسی شود.
اهمیت همپوشانی FVG با نواحی کلیدی
یکی از مهمترین فیلترهایی که میتواند FVGهای ارزشمند را از نمونههای ضعیف جدا کند، همپوشانی آنها با نواحی مهم بازار است. زمانی که یک FVG در دل یک ناحیهی کلیدی مانند Order Block، Support & Resistance یا Premium/Discount Zone شکل میگیرد، اعتبار آن بهمراتب بیشتر میشود.
بهعنوان مثال، اگر در تایمفریم چهار ساعته یک Order Block معتبر داشته باشیم و داخل آن یک FVG واضح مشاهده شود، این ترکیب میتواند یک ناحیهی بسیار ارزشمند برای بررسی ورود به معامله باشد.
ترید FVG در جهت ساختار بازار
یکی از اصولی که نباید هیچوقت نادیده گرفته شود، همراستایی با ساختار کلی بازار است. اگر ساختار بازار نزولی است، تمرکز روی FVGهای صعودی برای ورود خرید میتواند یک اشتباه پرهزینه باشد. FVG زمانی بیشترین اعتبار را دارد که در جهت روند و ساختار اصلی بازار شکل گرفته باشد.
ترید خلاف جهت ساختار، حتی با وجود یک FVG واضح، ریسک بالایی دارد و معمولاً به تلههای قیمتی منجر میشود. بنابراین همیشه ابتدا ساختار بازار را مشخص کنید و سپس به دنبال FVGهای همجهت با آن باشید.
بررسی چندتایمفریمی FVG
یکی از روشهای حرفهای برای سنجش قدرت یک FVG، بررسی آن در تایمفریمهای پایینتر است. زمانی که یک FVG در تایمفریم بالاتر مانند دیلی یا چهار ساعته مشاهده میشود، میتوان به تایمفریم پایینتر رفت و بررسی کرد که آیا داخل آن ناحیه نیز FVGهای کوچکتر و معتبر وجود دارد یا خیر.
اگر در تایمفریم پایینتر نیز نشانههایی از عدم تعادل دیده شود، احتمال واکنش قوی قیمت به آن ناحیه افزایش مییابد. اما اگر در تایمفریم پایینتر مشاهده شود که این ناحیه کاملاً پر شده و اثری از عدم تعادل باقی نمانده است، اعتبار آن FVG کاهش پیدا میکند.
اهمیت زمان در واکنش به FVG
برخلاف تصور برخی معاملهگران، FVGها الزاماً کوتاهمدت نیستند. گاهی یک FVG در تایمفریمهای بالا مانند دیلی شکل میگیرد و قیمت ممکن است حتی پس از چند هفته یا چند ماه به آن بازگردد. این موضوع نشان میدهد که گذر زمان بهتنهایی باعث بیاعتبار شدن FVG نمیشود، بلکه ساختار و شرایط بازار تعیینکنندهی واکنش قیمت است.
نقش کندل بعد از FVG در سنجش قدرت آن
یکی از نکات ظریف اما بسیار مهم در تحلیل FVG، بررسی رفتار کندل بعد از تشکیل آن است. اگر بعد از تشکیل FVG، کندل بعدی نتواند بالاتر از های کندل قبلی کلوز کند، این میتواند نشانهای از نیاز بازار به نقدینگی باشد. چنین رفتاری اغلب احتمال بازگشت قیمت به ناحیهی FVG را افزایش میدهد.
این نشانه بهخصوص در تایمفریمهای بالاتر اهمیت زیادی دارد و میتواند بهعنوان یک فیلتر قدرتمند برای تشخیص FVGهای قوی استفاده شود.
چرا استفاده انفرادی از FVG توصیه نمیشود؟
هرچند برخی معاملهگران صرفاً بر اساس FVG ترید میکنند، اما رویکرد حرفهایتر این است که FVG بهعنوان یک ابزار تأییدکننده در کنار استراتژی اصلی استفاده شود. ترکیب FVG با ساختار بازار، نواحی عرضه و تقاضا، Order Blockها و مدیریت ریسک صحیح، میتواند نتایج بسیار بهتری نسبت به استفادهی انفرادی از آن به همراه داشته باشد.
جمعبندی نهایی
Fair Value Gap یکی از مفاهیم بسیار قدرتمند در تحلیل بازار است که میتواند دید عمیقتری نسبت به رفتار قیمت و حرکات اسمارتمانی به معاملهگر بدهد. با این حال، تمام FVGها ارزش ترید ندارند و انتخاب صحیح آنها نیازمند فیلترهای مشخصی مانند همپوشانی با نواحی کلیدی، همجهتی با ساختار بازار، بررسی چندتایمفریمی و توجه به رفتار کندلهاست.
اگر این نکات بهدرستی رعایت شوند، میتوان بسیاری از FVGهای ضعیف و تلههای بازار را حذف کرد و تنها روی نواحی با احتمال موفقیت بالاتر تمرکز داشت.
نظرات (0)